شیطنت های یک دختر تنها

شیطنت های یک دختر تنها

هه بیا تو ببین
شیطنت های یک دختر تنها

شیطنت های یک دختر تنها

هه بیا تو ببین

باران....

باران که می آید

حضور مبهم یک هیچ مرا فرا می گیرد

تپش های قلبم به شماره می افتد

دم می رود و بازدم به سختی باز می گردد

دلم سخت می گیرد.

خدایا


خدایا حواست هست؟!


صدای هق هق گریه هایم.......


از همان گلویی می آید که تو...


از رگش به من نزدیک تری!!!

رفتار.....

رفتار عاشقـ انـہ ے زَن را بایـَـد از دلتـَـنگــــیــَش فـَـهمید

از شــُـوقُ بے تابیـــَــش براے دیـ ـدار

از حـِـس کودکانـِـہ اش بـَـراے آغــوش

از خـِـجالـَـتـَـش بـَـ ـراے بوسـِـہ گرفتـَـن

زَن بـے دلیل بـَـهانـہ نمیگیرد .......!!

شایـَـ ـد بـَـ ـهانـِـہ ے نـَـداشتـَـن دستانِ گرمے را دارَد کـہ دسـْتانــَش را بگیرد

اهای



آهای . . . لیلی

به قصه ی خودت برگرد !

اینجا

مجنون به همه ی لیلی ها "محرم" است

 

فقط....



مدتی است دیگر از تهِ دل نمیخندم

فقط لب هایم

نقشی به نام لبخند را بازی میکنند

تا کسی نفهمد بی تو چه میگذرد